- خیابان شریعتی، پایین تر از پل رومی، پلاک 1758، ساختمان ققنوس
هنگامی که بر فراز آسمان کشور چک هستی و آن غول بزرگ فلزی که بر آن نشستهای به سمت پراگ در حرکت است آنچنان تفاوتی بین این سرزمین و مابقی همسایگان هم مرزش تشخیص نمیدهی. همان سرسبزی و طراوت.
به پایین که مینگری انگار کیک بزرگی را میبینی که لایهای از خلال پسته رویش پاشیدهاند. همان آسمان آبی رنگ عمیق و همان ابرهای قلمبه سفید متصل به هم در افق، ابرهایی که تو را به یاد طعم شیرین پشمک میاندازد.
اما وقتی فرود آمدی به شهر پراگ که نامش ریشه در یک واژه اسلاوی به معنای “محل کم عمق برای گذر از رودخانه” دارد و متوجه میشوی که این نام به خاستگاه این شهر به عنوان گذرگاه “رودخانه ولتاوا” (vltava) اشاره دارد،
درک میکنی که چرا القابی مثل “عروس اروپا” یا “جواهر اروپا” به آن داده شده است.
یا وقتی که غرق در زیبایی برُج و باروهای گُله به گُله قرار گرفته در خیابانهای پر از سقفهای مخروطی سیاه رنگ این شهر میشوی، بیشتر درک میکنی که چرا لقب دیگری چون “شهر هزار برج” بر آن نهاده شده.
خیلی زودتر از تصورت متوجه میشوی که پراگ حرفهای نگفته بسیاری برای گفتن با تو دارد.
آرام آرام وقتی دل در گرو این شهر رویایی مینهی، این عروس مو طلایی چشم آبی، نجواهای عاشقانهاش را در گوشت زمزمه میکنه.
پراگ که در زبان خود چکیها “پراها” (praha) تلفظ میشود، با خیابانهای سنگفرش شده، بافت معماری شهری صمیمی، کوچه پس کوچههایی که هر کدام شان یک ناظر کمی هوشیار را به کنجکاوی وا میدارد.
کافههای بیشمارش، کلیساهای بزرگ و پر شکوهش که با معماریهای خاص و متنوع سبکهای مختلف هنری تو را غرق در خود میسازد.
غذاهای خوشمزه و شیرینیهای بسیار لذیذی مثل “تردلنیک” (trdelnik) وقتی که در حال قدم زنی در بافت مرکزی تاریخی شهر هستی و به تدریج آنرا گاز میزنی و مزه میکنی و شاهد هزار سال معماری هستی و محو فضای پیرامونت و آن نوشیدنیهای معروفش در کل دنیا، موزه ها، کاخ ها و کتابخانههایش هستی، تورا در بر گیرد.
اصلا سرت را میگیرد. این جواهر اروپایی به اعتقاد من یکی از خاص ترین و زیباترین مقاصد گردشگردی اروپا است که سالانه در حدود ۶ میلیون گردشگر را از سراسر دنیا میزبانی میکند.
اینطور بگویم که سی سال پیش، این شهر حتی برای خود اروپاییان ، شهری معما گونه و پر رمز و راز بود.
تنها پس از آنکه انقلاب مخملی بدون خشونت مردم در سال ۱۹۸۹ حکومت کمونیستی کشور “چکسلواکی” را از پی تظاهرات و اعتراضات خیابانی متعدد سرنگون ساخت. و این کشور (چکسلواکی) از زیر سلطه شوروی رها شد. چکها و اسلواکها پیوندشان را گسسته و به دو کشور کوچکتر چک و اسلواکی تقسیم شدند. چک در سال ۲۰۰۴ به عضویت اتحادیه اروپا درآمد. درهایش را به روی مردم دنیا باز کرد. تا آن گذشته کمونیستی آزار دهنده و آسیبهایی که قرن بیستم به روح و روان این ملت وارد کرده بود به تدریج پاک شود.
همینطور که به ویترین فروشگاههای متنوع در مرکز شهر “شهر قدیمی” (oldtown) نگاه میکنی یا در اصطلاح زبان انگلیسی window shopping میکنی. از این همه نظم و هماهنگی بکار رفته در رنگ و ترکیب برای ویترینهایشان هیجان زده میشوی. مهم نیست چه فروشگاهی و از چه صنفی باشد. از شیرینی و شکلات و پاستیل فروشی بگیر تا پوشاک و کفش و عطر و ادکلن و…
تا حتی فروشگاهی که فقط و فقط عروسکهای مختلف اردک میفروشد (به نام Duck Boutique) ، از این همه سلیقه متحیر میمانی و ناگهان خود را در جلوی یکی از اصلیترین اماکن دیدنی شهر میبینی، ساعت نجومی پراگ (Prague Astronomical Clock)
ناگهان جمعیت زیادی را در زیر برج تالار شهر در بخش “شهر قدیمی” (oldtown) میبینی که به نقطهای بر روی این برج خیره شدهاند. و در انتظار نمایش خاصی ، این دهها جفت چشم، لحظهای پلک نمیزنند.
پایان قسمت اول…
نویسنده: امیر نوروز مهر