- خیابان شریعتی، پایین تر از پل رومی، پلاک 1758، ساختمان ققنوس
- شعبه سایه: خیابان ولیعصر، روبروی پارک ملت، برج سایه، طبقه 6، واحد 6
در قلب آسیای مرکزی، سرزمینی است که زمان در آن آرامتر حرکت میکند؛ جایی که رنگ آبی گنبدها با طلای غروب در هم میآمیزد. سفر به ازبکستان، سفری به سرزمین امپراتوران، صوفیان و شاعران است. این کشور نه فقط نقطهای در نقشه، بلکه صحنهای از تاریخ زنده است؛ جایی که هنوز صدای پای تیمور لنگ در میدان رِگیستانِ سمرقند شنیده میشود و بوی کتابخانههای قدیمی بخارا میان کوچههای گِلی احساس میشود.
فرهنگ ازبکستان حاصل قرنها گذر بازرگانان جاده ابریشم است؛ روح سخاوت و مهماننوازی در خون مردم این سرزمین جاریست. در سفر به ازبکستان، ازبکها با چهرههای آرام و نگاهی صادق، رسم خوشآمدگویی را جدی میگیرند. وقتی وارد خانهای در تاشکند یا بخارا شوید، چای سبز گرم با لبخندِ ساکت به شما تقدیم میشود؛ و پیش از اینکه چیزی بگویید، حس میکنید پذیرفته شدهاید.
غذا در این کشور روایت دیگری از زندگی است. پلو ازبکی در دیگهای بزرگ بیرون از خانه پخته میشود؛ غذایی ساده اما عمیق، که عطرش با صدای گفتوگو و خندههای مردمی در هم میآمیزد. لَغمان، رشتهای نازک و دستساز، با سبزیجات و گوشت، طعمی دارد که در ذهن میماند. سامسا، مانتی، شوربا و چای سبز ازبکی، هرکدام بخشی از تجربهی سفر به ازبکستان هستند؛ تجربهای که از طعم آغاز میشود و به دل مینشیند.
از نظر تاریخی، ازبکستان میراثدار تمدنهایی است که هزاران سال روی خاکش خوابیدهاند. سمرقند، نگین تیموری، نمادی از میل بشر به جاودانگی است. بخارا، در قرون وسطی یکی از مهمترین مراکز علمی و فلسفی اسلام بود. خیوه، شهر دیوارهای خشتی و برجهای دیدهبانی، گویی هنوز زمان را نگه داشته است. در سفر به ازبکستان، هر کوچهی قدیمی قصهای دارد از پادشاهان مغولی، عارفان بخارایی، و نقشههای فراموششدهی جغرافیای ایران و ترکستان.
اما چهره امروز ازبکستان متفاوت است؛ کشوری که میان گذشته و آینده ایستاده. اقتصاد آن در دو دهه اخیر به یکی از پایدارترین در منطقه تبدیل شده است. در سفر به ازبکستان، اتحاد سنت و نوگرایی در تاشکند ملموس است: خیابانهایی با ساختمانهای شیشهای در کنار بازارهای سنتی مانند بازار چورسو. دولت ازبکستان با اصلاحات جدید، درهای تجارت و گردشگری را باز کرده است؛ از معادن طلا و گاز گرفته تا صنایع نساجی و حملونقل ریلی.
مردم ازبک، ستون اصلی تمام این شکوهاند. قومی متنوع با ریشههای ترک، ایرانی، تاجیک و روسی. در سفر به ازبکستان، زبان ازبکی در کوچهها شنیده میشود، اما در هر لبخند و نگاه، نشانهای از چندفرهنگی بودن دیده میشود. آنها در سکوت خود گرمایی دارند که مسافر را جذب میکند. برای همین است که هر گردشگری که از ازبکستان برمیگردد، کمتر درباره بناها حرف میزند و بیشتر از “احساس آرامش” و “انسانیت ساده” یاد میکند.
ازبکستان فقط مقصدی برای دیدن نیست؛ تجربهای برای لمس کردن است. کسی که به سمرقند قدم میگذارد، تنها در شهر راه نمیرود، بلکه در تاریخ راه میرود. کسی که در بخارا چای مینوشد، در حقیقت در گفتوگوی هفتصد سالهی علم و عرفان شرکت میکند. و کسی که در تاشکند بامشب را نگاه میکند، از خود میپرسد چطور یک کشور میتواند تا این حد آرام، منظم و دلی باشد.
پس اگر دلتان سفر میخواهد نه فقط برای عکس گرفتن بلکه برای درکِ ریشهها، سفر به ازبکستان جایی است که هر قدمش به روایت تبدیل میشود. ما در آژانس هواپیمایی ققنوس، سفری هشتروزه را در مسیر تاشکند، سمرقند، بخارا و خیوه آغاز کردهایم؛ سفری نه برای دیدن، بلکه برای احساس کردن. تور لاکچریای که همچون زمان، آرام و بیصدا جریان دارد. در این سفر، عجلهای نیست؛ گویی خودِ جاده ابریشم قدم به قدم تو را به سوی کشفِ چیزی نادیده میبرد. هر لحظهاش، ادامهی همان داستانی است که قرنهاست در بادِ سمرقند و سکوتِ بخارا گفته میشود — داستانی که فقط با رفتن میتوان آن را شنید.